نشریه چشمه
این قسمت از بیانات امام خمینی ره را بخوانید براستی ایا ما به ارمانهای امام عمل کرده ایم. امیدوارم آنهایی که خود را در خط امام می دانند ( چه راستی ها و چه چپی ها قبل از دادن شعارهای انتخاباتی در مورد سیاست های خود نسبتشان را با این موارد روشن کنند) :
*این معنا که نمیشود با قدرتهای بزرگ طرف شد را از گوشهایتان بیرون کنید، شما بخواهید میتوانید زیرا پشتیبان شما خداست-صحیفه جلد15 ص209
*این روزها روز امتحان الهی است روز پرخاش علیه کسانی است که با اسلام کینه دیرینه دارند، روز انتقام از نفاق و کفر است.11فروردین67
*امروز روز درنگ نیست امروز روز صیقل انسانیت انسانهاست روز جنگ است روز احقاق حق است و حق را باید گرفت.11فروردین 67
*امروز باید لباس محبت دنیا را از تن بیرون کرد و زره مقاومت و جهاد پوشید ودر افق طلیعه فجر تا ظهور شمس به پیش تاخت.11فروردین67
*هر چه میخواهند انتقاد کنند لکن یک وقت لحن، لحن انتقاد نیست لحن تضعیف جمهوری اسلامی است.
*مملکت مال زاغهنشینان اطراف تهران است که من خدا میداند برای اینها غصه میخورم.
*دنبال این باشید که یک نفر صددرصد مکتبی اسلامی و در خط اسلام برای ریاستجمهوری انتخاب کنید.11تیر60
*ما بر سر شهر و مملکت با کسی دعوا نداریم ما درصدد محقق کردن اهداف بینالملل اسلامیمان در جهان فقر و گرسنگی هستیم.
*سرچشمه همه مصیبتهایی که ملتها میکشند این است که متصدیان امورشان از قشر مرفه و از اعیان و اشراف باشند. صحیفه ج16 ص443
*آنها که تصور میکنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین با سرمایهداری و رفاهطلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانهاند.
*کار مسلمانها با منافقینی که اظهار اسلام میکنند و کمر اسلام را میخواهند بشکنند بسیار مشکل است. صحیفه ج10ص288
*آنهایی که تصور میکنند سرمایهداران و مرفهان با اندرز و نصیحت متنبه میشوند...آب در هاون میکوبند.
*انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد، ما هنوز هم چوب اعتماد فراوان خود را به گروهها و لیبرالها میخوریم.
*برخیزید و از اسلام دفاع کنید، از هیاهوها نهراسید که امروز شما در قبال خداوند مسئولید.
*امروز روز هدایت نسلهای آینده است، کمربندهایتان را ببندید که هیچ چیز تغییر نکردهاست.
در میان آن دسته از
منتقدین سیاسی که خود را پایبند به انقلاب، معرفی می کنند شاهد نوعی تفکیک میان ((انقلاب اسلامی)) و ((جمهوری اسلامی)) هستیم. در این نگاه، انقلاب، یک چیز است و جمهوری اسلامی چیزی دیگر. دقیقآ بر مبنای همین تفکیک است که منتقدان نظام، از یک سو خود را درچارچوب نظام و انقلاب می دانند و از سوی دیگر معتقدند که جمهوری اسلامی آن چیزی نیست که قرار بود ثمره انقلاب باشد پس باید مورد انتقاد قرار گیرد اما باید دقت کرد که تفکیک میان دو مفهوم ((انقلاب اسلامی)) و ((جمهوری اسلامی)) تفکیک میان فرم و محتواست. تفکیکی میان ظرف و مظروف. این جمله اشتباه است که (( من طرفدار انقلاب هستم ولی با جمهوری اسلامی مخالفم)) چرا که به هر حال انقلاب اسلامی برای رسیدن به شعارهایش نیاز به بستری دارد. جمهوری اسلامی، بستر حفظ انقلاب است. جمهوری اسلامی ظرفی است که می بایست حامل انقلاب باشد. رابطه میان فرم و محتوا، رابطه ای قابل گسستن نیست. فرم و محتوا همواره با هم نسبت دارند و از یکدیگر متاثر می شوند. نمی توان مظروف را بدون ظرف طلب کرد.این تفکیک اشتباه میان ((انقلاب و نظام)) از آنجا ناشی می شود که انقلاب را یک برهه تمام شده تاریخی و نظام تثبیت شده جمهوری اسلامی را یک برهه تاریخی دیگر تلقی کنیم. در حالی که انقلاب تمام نشده است و اصلآ چیزی به نام پس از انقلاب معنا ندارد. ما همواره در متن انقلاب هستیم. انقلاب وسیله ای برای رسیدن به نظام جمهوری اسلامی نیست بلکه جمهوری اسلامی وسیله ای است برای حفظ و تداوم انقلاب. التزام به شی التزام به لوازم شی را اقتضا می کند. اگر طرفدار انقلاب هستیم باید طرفدار بستر انقلاب هم باشیم. اگر میوه می خواهیم باید بستر پرورش میوه را هم بپذیریم و فراهم کنیم. میوه، نیاز به آبیاری و آفت زدایی دارد. اگر خواهان میوه های انقلاب هستیم باید درخت جمهوری اسلامی را آبیاری کنیم و با آفت های آن مبارزه کنیم.
پس انتقاد صحیح یعنی انتقاد از ابزارها و فرم ها و ظرف ها و وسیله ها. انتقاد صحیح در درجه اول انتقاد به فرم هاست نه به محتواها. منتقد، فرم را نقد می کند تا تناسب بیشتری با محتوا پیدا کند. انقلاب اسلامی با تبدیل فرم سلطنتی وابسته به یک جمهوری مستقل، خود بزرگترین کنش انتقادی معاصر ماست تا ظرف و بستری متناسب برای یک جامعه اسلامی و انقلابی پدید آورد.
اگر حزب ا...ی ها و افرادی که کلیت نظام را پذیرفته اند انتقادی می کنند این انتقادها نه تنها دیگی نیست که برای ضد انقلاب ها بجوشد بلکه دقیقآ از آن رو که در پی احیای ارزش های انقلاب است دقیقآ بر ضد اهداف ضد انقلاب ها عمل می کند. ضدانقلاب به محتوا انتقاد می کند و منتقد درون گفتمانی به فرمها. مرز و محدوده انتقادهای درون گفتمانی آرمانهای امام و انقلاب است و هرگاه که منتقدی از این مرز گذشت دیگر نمی تواند ادعا کند که درچارچوب نظام عمل کرده است. به طور مثال، مساله فلسطین و مبارزه با استکبار آرمانهایی هستند که اگر کلیت شان زیر سوال برود منتقد، از گفتمان انقلاب خارج شده و با منتقدین برون گفتمانی همزبان شده است.
هر وقت انتقاد های ما مورد تشویق ضد انقلاب ها و دشمنان واقع شد باید بفهمیم که جای فرم و محتوا را اشتباه گرفته ایم. اصولآ رفتار دشمن همواره می تواند معیار خوبی برای بررسی صحت عملکرد ما باشد. اینکه هنوز امریکا ما را تحریم می کند و اسرائیل از دست ما عصبانی است و اینکه ضد انقلاب داخلی هنوز غر می زنند بدین معنی است که هنوز جمهوری اسلامی در مسیر خود قدم بر می دارد.
امروز خداوند ما را مسوول کرده است، نباید غفلت نمود. امروز با جمود و سکون و سکوت باید مبارزه کرد و شور و حال حرکت انقلاب را پابرجا داشت. من باز میگویم همه مسوولان نظام و مردم ایران باید بدانند که غرب و شرق تا شما را از هویت اسلامی تان - به خیال خام خودشان - بیرون نبرند، آرام نخواهند نشست. نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شوید و نه از قطع ارتباط با آنان رنجور، همیشه با بصیرت و با چشمانی باز به دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر آرام گذارید، لحظه ای آرامتان نمیگذارند. صحیفه نور ج 21 صفحه 109
مگر بیش از این است که ما ظاهرا از جهانخواران شکست میخوریم و نابود میشویم مگر بیش از این است که ما را در دنیا به خشونت و تحجر معرفی میکنند مگر بیش از این است که با نفوذ ایادی قاتل و منحرف خود در محافل و منازل، عزت اسلام و مسلمین را پایکوب میکنند مگر بیش از این است که فرزندان عزیز اسلام ناب محمدی در سراسر جهان بر چوبههای دار میروند مگر بیش از این است که زنان و فرزندان خردسال حزب الله در جهان به اسارت گرفته میشوند بگذار دنیای پست مادیت با ما چنین کند ولی ما به وظیفه اسلامی خود عمل کنیم. صحیفه نور ج 21 صفحه 109
ما بعد از امام تفکر او را تحمل نکردیم و صدای او را که از گلوی جانشینش به گوش میرسید نپذیرفتیم. از یک گوش شنیدیم و از گوش دیگر به در کردیم. ما راه مبارزه با غرب و شرق را کنار گذاشتیم و اسلام را در حد استفاده ابزاری از آن تنزل دادیم و دلمان خوش شد که ناممان جمهوری اسلامی است!
ما راه رفاه طلبی را انتخاب کردیم و چنین وانمود کردیم که دوران عوض شده است! ما با سرعت سرمایههای عظیم معنوی و عزت اسلامی خود را - که امام برای ما به ارمغان آورد- در راه رفاه مادی خود فدا کردیم و فراموش کردیم که امام گفت:
ضرورتی نیست که در چنین شرایطی ما به دنبال ایجاد روابط و مناسبات گسترده باشیم، چرا که دشمنان ممکن است تصور کنند که ما به وجود آنان چنان وابسته و علاقه مند شدیم که از کنار اهانت به معتقدات و مقدسات دینی خود ساکت و آرام میگذریم. آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل میکنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدیدنظر نماییم و ما خامی کردهایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتا انزوای کشور شده است و اگر ما واقع گرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی میکنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین میگذارند. صحیفه نور ج 21 صفحه 99
ما هر چه چوب میخوریم چه در سیاست خارجی چه در سازندگی داخلی همه به خاطر دوری از تفکرات امام است. امام از بیان هیچ نکتهای در سیاست داخلی و خارجی و سازندگی و همهی مسایل مبتلا به یک تمدن بزرگ اسلامی که داعیه ادارهی جهان را دارد فرو گذار نکرده است.
اما آنچه که ما را از آن ارتفاع بلند به این سطح پست نزول داد، این بود که ما اهل مبارزه نبودیم. راه وجود دارد، رهبر وجود دارد، همه چیز هست الا همت حرکت. این همت حرکت سالها توسط مسئولین خسته از جنگ از جامعه و مردم گرفته شد. مردم همه آمادهاند و بارها این آمادگی خود را در شکلهای گوناگون نشان دادهاند. این مسئولین هستند که همواره نقش ترمز را داشتهاند. کسانی که در مراکز حساس تصمیمگیری و کارشناسی و سیاسی و اقتصادی کشور نفوذ کردهاند خود اهل مبارزه نیستند و در مقابل هرگونه مبارزه طلبی و فداکاری و رویارویی اسلام و کفر مقاومت میکنند.
آنهایی که به ما اشکال می کنند که شما چرا سازش نمی کنید با این قدرت های فاسد، آنها از باب این که همه چیز را با چشم مادی ملاحظه می کنند، با چشم طبیعی حل و فصل اشیا را می کنند. آنها نمی دانند که انبیای خدا چه رویه ای داشتند، با ظالم چطور برخورد می کردند، یا می دانند و خودشان را به کوری و کری زدند. سازش با ظالم، ظلم بر مظلومین است، سازش با ابرقدرت ها، ظلم بر بشر است. آنهایی که به ما می گویند سازش کنید، آنها یا جاهل هستند یا مزدور. سازش با ظالم، یعنی، این که دست ظالم را باز کن تا ظلم کند. این خلاف رای تمام انبیاست. انبیای عظام، تا آن جا که توانستند جدیت کردند که ظلم را از این بشر ظالم بزدایند، به موعظه، به نصیحت، به امر به معروف، به نهی از منکر، به انزلنا الحدید و فیه باس شدید ، آخر الدوا الکی ، بعد از آنکه موعظه نشد، نصیحت نشد،* آخر دوا این است که داغش کنند. شمشیر، آخر دواست. صحیفه نور ج 19 صفحه 19